شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامعباس ملایی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
در گرماگرم نبرد بود که ناگهان تیر کین بر سجدهگاهش نشست و فرقش را شکافت، درحالیکه خون سرخ بر گونههایش جاری بود؛ پرسیدم: چگونهای؟ بیدرنگ زبان گشود و گفت: اگر با منش نبود میلی چرا کوزه من بشکست لیلی غلام عباس، ۱۳۴۴/۶/۲۰ در خانوادهای مذهبی، در روستای مشکان نیریز متولد شد. کودکی را در محیط پر از لطف و صفای روستا گذراند و تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شهید آیت آغاز کرد و به پایان برد. سپس وارد مدرسه ابوریحان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
در گرماگرم نبرد بود که ناگهان تیر کین بر سجدهگاهش نشست و فرقش را شکافت، درحالیکه خون سرخ بر گونههایش جاری بود؛ پرسیدم: چگونهای؟ بیدرنگ زبان گشود و گفت: اگر با منش نبود میلی چرا کوزه من بشکست لیلی غلام عباس، ۱۳۴۴/۶/۲۰ در خانوادهای مذهبی، در روستای مشکان نیریز متولد شد. کودکی را در محیط پر از لطف و صفای روستا گذراند و تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شهید آیت آغاز کرد و به پایان برد. سپس وارد مدرسه ابوریحان...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید شهرام شرقی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از کدامین وادی عشق بودند؟ آنان که تفسیرگر آیههای عشق و بندگی در دنیای خاکیان شدند. در حریم وصل، چون مجنون، قدم در کوی لیلی نهادند و سر و جان را به میدان معامله برده و رشته کار را یکجا به دست یار سپردند. آری! سخن از شهرام است. از واصل طریق الی الله و عرش نشین سنگر توحید. از مجنونصفتی که گل وجودش، سال ۱۳۴۷ در یکشب پربرف زمستانی، در شهر تهران، میان باغی شکفت که باغبانش افسری...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از کدامین وادی عشق بودند؟ آنان که تفسیرگر آیههای عشق و بندگی در دنیای خاکیان شدند. در حریم وصل، چون مجنون، قدم در کوی لیلی نهادند و سر و جان را به میدان معامله برده و رشته کار را یکجا به دست یار سپردند. آری! سخن از شهرام است. از واصل طریق الی الله و عرش نشین سنگر توحید. از مجنونصفتی که گل وجودش، سال ۱۳۴۷ در یکشب پربرف زمستانی، در شهر تهران، میان باغی شکفت که باغبانش افسری...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید جهانگیر بنی اسدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
دیر زمانی بود که داغ عشق بر سینه داشت و ندای اناالحق بر لب، برای رسیدن به اوج آسمانها، سبکبال شده بود و دار خود را بر دوش میکشید. اوایل تابستان ـ6/4/1338ـ در روستای زیبا و خوش آب و هوای لایگردوی داراب، در خانهای گِلی، چشمان پاک و بیآلایش گُلی به جهان گشوده شد. آقا اصلان ـ پدرش ـ اورا جهانگیر نامید. بعد از ششمین بهار عمرش، همپای سایر دوستان روستایی خود وارد دبستان بنهکلاغی شد و بعد از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
دیر زمانی بود که داغ عشق بر سینه داشت و ندای اناالحق بر لب، برای رسیدن به اوج آسمانها، سبکبال شده بود و دار خود را بر دوش میکشید. اوایل تابستان ـ6/4/1338ـ در روستای زیبا و خوش آب و هوای لایگردوی داراب، در خانهای گِلی، چشمان پاک و بیآلایش گُلی به جهان گشوده شد. آقا اصلان ـ پدرش ـ اورا جهانگیر نامید. بعد از ششمین بهار عمرش، همپای سایر دوستان روستایی خود وارد دبستان بنهکلاغی شد و بعد از...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید حسن ملک
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید حسن ملک »
مادر روزی که حدیث ولادت و نامگذاری امام حسن(ع) را بوسیله پیامبر(ص) شنید، با خود عهد کرد اگر فرزند او پسر شد، نام «حسن» را برای وی انتخاب کند. بیست و پنجم تیر ماه سال 1345 انتظار به سر آمد و در یکی از روستاهای دور افتاده و کوچک شهرستان داراب، روستای بکر، کودکی چشم به جهان باز کرد که با گریههای مردانه دل مادر را شادمان کرد. اورا حسن نامید و به همراه همسر مسلمان و متدین...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید حسن ملک »
مادر روزی که حدیث ولادت و نامگذاری امام حسن(ع) را بوسیله پیامبر(ص) شنید، با خود عهد کرد اگر فرزند او پسر شد، نام «حسن» را برای وی انتخاب کند. بیست و پنجم تیر ماه سال 1345 انتظار به سر آمد و در یکی از روستاهای دور افتاده و کوچک شهرستان داراب، روستای بکر، کودکی چشم به جهان باز کرد که با گریههای مردانه دل مادر را شادمان کرد. اورا حسن نامید و به همراه همسر مسلمان و متدین...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علیرضا شکاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
در این دنیا نگنجیدند و رفتند به روی مرگ خندیدند و رفتند عطر یادت فضای خانه را پرکرده است. هنوز هم برای یادآوری خاطرات گذشته، به اتاقت میرویم و هوایی را استنشاق میکنیم که تو در آن نفس کشیدهای، قدم زدهای و در آن به نماز ایستادهای. علیرضا، چهاردهم دیماه ۱۳۴۷ در نیریز، میان خانوادهای مذهبی و باایمان با طلوعی زیبا، سرمای زمستان را به هوای لطیف بهاری بدل کرد و شادی و شادمانی را به خانه ارمغان آورد. از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
در این دنیا نگنجیدند و رفتند به روی مرگ خندیدند و رفتند عطر یادت فضای خانه را پرکرده است. هنوز هم برای یادآوری خاطرات گذشته، به اتاقت میرویم و هوایی را استنشاق میکنیم که تو در آن نفس کشیدهای، قدم زدهای و در آن به نماز ایستادهای. علیرضا، چهاردهم دیماه ۱۳۴۷ در نیریز، میان خانوادهای مذهبی و باایمان با طلوعی زیبا، سرمای زمستان را به هوای لطیف بهاری بدل کرد و شادی و شادمانی را به خانه ارمغان آورد. از...
زندگینامه آزاده فرج الله زارع
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
فرج الله زارع فرزند حسین در سال 1345 در خانوادهای متدین، مذهبی و کشاورز در یکی از روستاهای بخش مرکزی نیریز بنام فخرآباد بدنیا آمد. ولی متأسفانه پس از گذشت دو سال مادرش به رحمت خدا رفت و زندگی را با رنج و مشقت فراوان و درد بی مادری و یتیمی شروع کرد. پس از فوت مادرش خالهاش او را بزرگ کرد. او چهارساله بود که با پدر و برادرانش به روستای عباس آباد مهاجرت کردند. جهت شروع...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
فرج الله زارع فرزند حسین در سال 1345 در خانوادهای متدین، مذهبی و کشاورز در یکی از روستاهای بخش مرکزی نیریز بنام فخرآباد بدنیا آمد. ولی متأسفانه پس از گذشت دو سال مادرش به رحمت خدا رفت و زندگی را با رنج و مشقت فراوان و درد بی مادری و یتیمی شروع کرد. پس از فوت مادرش خالهاش او را بزرگ کرد. او چهارساله بود که با پدر و برادرانش به روستای عباس آباد مهاجرت کردند. جهت شروع...
زندگینامه آزاده شیرزاد عابدی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
شیرزاد عابدی فرزند کهزاد، در تاریخ پانزدهم اردبیهشت ماه سال 1343 در شهرستان نیریز، روستای ریزآب در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در روستای زادگاهش گذراند و برای گذراندن تحصیلات ابتدائی وارد دبستان شهید سید کرامت الله موسوی روستای ریزآب گردید. اما قبل از اتمام پایان دوره ابتدایی، تحصیل را رها کرده و در کنار پدر به کشاورزی و دامداری پرداخت. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، وی نوجوانی بود که با شور و...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
شیرزاد عابدی فرزند کهزاد، در تاریخ پانزدهم اردبیهشت ماه سال 1343 در شهرستان نیریز، روستای ریزآب در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در روستای زادگاهش گذراند و برای گذراندن تحصیلات ابتدائی وارد دبستان شهید سید کرامت الله موسوی روستای ریزآب گردید. اما قبل از اتمام پایان دوره ابتدایی، تحصیل را رها کرده و در کنار پدر به کشاورزی و دامداری پرداخت. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، وی نوجوانی بود که با شور و...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید نجف عسکری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید نجف عسکری »
در اولین روز از فروردین سال ۱۳۳۹ همراه با رایحه دلانگیز بهاری از راه رسید. خانهای روستایی را در روستای دهچاه از توابع شهرستان نیریز، به وجود پرطراوت خود بهاریتر ساخت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید مسعود مسروری دهچاه (عسجدی) به پایان رساند. بعدازآن به دلیل عدم وجود مدرسه راهنمایی در روستا مجبور به ترک تحصیل شد و به کمک پدرش در امر کشاورزی پرداخت. یک سال بعد با افتتاح مدرسه راهنمایی فارابی در روستا، دوباره به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید نجف عسکری »
در اولین روز از فروردین سال ۱۳۳۹ همراه با رایحه دلانگیز بهاری از راه رسید. خانهای روستایی را در روستای دهچاه از توابع شهرستان نیریز، به وجود پرطراوت خود بهاریتر ساخت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید مسعود مسروری دهچاه (عسجدی) به پایان رساند. بعدازآن به دلیل عدم وجود مدرسه راهنمایی در روستا مجبور به ترک تحصیل شد و به کمک پدرش در امر کشاورزی پرداخت. یک سال بعد با افتتاح مدرسه راهنمایی فارابی در روستا، دوباره به...
شهدای سال ۶۷ -زندگینامه مفقودالاثر عبدالحسین بناکار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
با دیدن چهرهات در پشت قاب عکس، دلم میلرزد و میخواهم در فراق تو اشکی چون سیل از دیده روان کنم، اما عقل نهیب میزند؛ او خود راه را انتخاب کرده بود و شهادت را بهترین و نزدیکترین راه برای رسیدن به مقصود میدانست. به یاد تو که سال ۱۳۴۴ در شهرمان نیریز، خانه کوچک و ساده ما را منور کردی و با اذان و اقامه، روح و جانت الهی شد؛ ماندیم و ساختیم. عبدالحسین، کودکی را در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
با دیدن چهرهات در پشت قاب عکس، دلم میلرزد و میخواهم در فراق تو اشکی چون سیل از دیده روان کنم، اما عقل نهیب میزند؛ او خود راه را انتخاب کرده بود و شهادت را بهترین و نزدیکترین راه برای رسیدن به مقصود میدانست. به یاد تو که سال ۱۳۴۴ در شهرمان نیریز، خانه کوچک و ساده ما را منور کردی و با اذان و اقامه، روح و جانت الهی شد؛ ماندیم و ساختیم. عبدالحسین، کودکی را در...
زندگینامه آزاده مسعود آهنگر
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
مسعود آهنگر در چهاردهم اردبیهشت ماه سال 1343 در شهرستان نیریز در خانوادهای مذهبی و متدین به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان فرهنگ اسلامی شهرستان نیریز گذراند. پس از طی دوران دبستان راهی مدرسه راهنمایی فضل نیریزی گردید. هر سال با نمراتی عالی به کلاس بالاتر رفت. سپس برای ادامه تحصیل به دبیرستان شهید بهشتی نیریز رفته و موفق به اخذ مدرک تحصیلی پایاندوره متوسطه شد. همزمان با شروع جنگ، برای دفاع از سرزمین اسلامی...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
مسعود آهنگر در چهاردهم اردبیهشت ماه سال 1343 در شهرستان نیریز در خانوادهای مذهبی و متدین به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان فرهنگ اسلامی شهرستان نیریز گذراند. پس از طی دوران دبستان راهی مدرسه راهنمایی فضل نیریزی گردید. هر سال با نمراتی عالی به کلاس بالاتر رفت. سپس برای ادامه تحصیل به دبیرستان شهید بهشتی نیریز رفته و موفق به اخذ مدرک تحصیلی پایاندوره متوسطه شد. همزمان با شروع جنگ، برای دفاع از سرزمین اسلامی...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
37
38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 بعدي